اولش که فهمیدم تو هستی شوکه شده بودم نمی دونستم باید چیکار کنم اصلا آمادگی مادر شدن رو نداشتم احساس میکردم یه جای شلوغ گم شدم وقتی که 9 هفته بودی رفتیم دکی صدای قلبت رو برامون گذاشت .من و بابات کلی خندیدیم . مثل صدای پای اسب بود انگاری خیلی عجله داشتی که بیایی بغل مامانی راستی یه اسم خوشمل واست پیدا کردم : جوجه طوطی قشنگم ...